گاهی خجل میشوم از باران!
این قطره ها به شوق دیدن "من و تو" به زمین می آیند!
به شوق دیدن "من و تو" ، "در کنار هم"
به شوق شنیدن عاشقانه های "من " برای "تو"
به شوق نوازش قدم هایمان !
حالا که میبارند در حیرانند!
"تو با او" و من "بی تو"
"هول کرده اند از تنهایی من "
از یک دنیای "غم"
با تمام وجود خود را به زمین میکوبند !
شاید برای هم دردی با "من"
آسمان نیز با تمام وجود تسلیت میگوید "درد این جدایی را"
اما "من"
دلخوشم از شادی "تو" !
شاد باشی "کافیست"
شاد باشی "گریه های آسمان اشک شوق من است"
شاد باش که آرزوهایم را قربانی میکنم "به سلامتی لبخند های تو"